داستان

داستان دست ها

شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۰۹ ق.ظ

داستان دست ها

بعضی دست ها همیشه تنهان آخه تقدیرشون تنهایی است،بعضی نگاه ها پر از حسرته،بعضی دل ها خسته است،بعضی هاهم شکسته است،بعضیا بریدن،خیلیا رنجیدن،بعضیا درک نشدن،بعضیا خیلی راحت ترک شدن، بعضیا مردن وزنده شدن ،بعضیا برای همیشه تنها شدن،بعضیا هم دردن،بعضیا نامردن،بعضیا دوستن،بعضیا دشمن،بعضیا شادن،بعضیا غمگینن،بعضیا به لفظ میگن که تنهان ولی کسی نیست ازشون بپرسه تنهایی از نظر تو یعنی چی;هممون یادگرفتیم تاهرچی میشه بگیم تنهاییم اما معنی واقعی تنهایی چیز دیگری است،تنهایی یعنی یه بغض توی گلو،یعنی یخ بستن از درون ،یعنی یک دل پر از حرف،یعنی اشک ریختن،یعنی بدونه اونی که دوستش داشتم،یعنی خندیدنی که دروغیه پشتش پر از غمه ،یعنی سادگی.حالا اگر حداقل نصف اینارو داری داد بزنو بگو تنهایی .از این دنیا به این بزرگی فقط و فقط تنهایش به مارسید،یه دست گرم پر از محبت هرگز به دسته ما نرسید ;بعضی دست ها هیچ یاری برای با هم بودن نیافتند.

این بود داستان دست ها،داستان دل ها،داستان ما انسان های تنها.به یاد داشته باشیم که به دیگران یاد بدیم که هرگز نباید کسیو تنها گذاشت که حداعقل آیندگانمان حس تنهایی را هرگز نچشند.

به امید آن روز

لطفا نظرات خود رابرای من بفرستید )
(متشکرم 

 please send your comments for me)
(Thank you



  • همیشه بهار

نظرات  (۲)

دوست رفیق زندگیت نیست، یه چش به هم زدن تنهایی.

همراه اولم که میگه هیچکس تنها نیست نتش همش مشکل داره خخخخ و تنهاییم
پاسخ:
بازم مچکرم از نظرت بازم به وبلاگ من بیاین
سلااام

پستت خیلی قشنگ بود ولی ب نظر من تا وقتی رفیقات هستن تنها نیستی....البته بستگی ب رفیقت داره که چه جور آدمی باش

هیچ کس تنها نیست..همراه اول... خخخ...منتظر پستای بعدی هستم گلم
پاسخ:
سلام
دوست عزیز مرسی از این که نظرتو برام نوشتی . :)    :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی